اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی
اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی

یاداشت های پراکنده

به مناسبت  روز پدر 

معنی و مفهو م پدر یعنی اصلی ترین هویت انسان در روز پدر یاد وخاطر پدر مرحومم حاج حبیب الله  عزیززاده فیروزی  را گرامی می دارم وبه روانش درود می فرستم


یاداشت های پراکنده

در باب مدعیان

مدعی گری یک بینش وراهبرد است و در این صورت تمامی مفاهیم در این راهبرد معنی خاص می یابد.  سخن در باب مدعیان  سخنی است که فارغ از نگاه بسته سیاسی و اجتماعی حتی دینی به شاخصه های این بینش می پردازد.در   این  گفتار منظور از مدعی گری جریان خاصی مد نظر نیست بلکه بیان شاخصه ها است که شاید به بعضی از جریان ها نزدیک باشد.بنابر این  بایستی در حد بیان شاخصه ها بسنده کرد 




  در پیشگاه مدعیان به راحتی می شود گنده گویی کرد وحرف  های توخالی زد و از عمل کردن به گفته های خویش  شانه خالی کرد.  آن کسانی لاف گزافه می زنند ووعده سرخرمن می دهند نمونه بارزاین رفتارها هستند  از این رو است که گفته می شود "دوصد گفته را نیم کردار نیست" آری برای مدعیان حرف گنده زدن خرج  ندارد. حرف برای آنها باد هواست  .  مدعیان برای هرچیزی خود را مستحق می دانندو تمام دنیا را بدهکار خود پنداشته و خود را مدعی طرفداری حق  و حقیقت می  پندارند. از دیدگاه مدعیان  تنها یک اندیشه آن هم حق به جانب پنداری مورد تایید است  .  مدعیان فقط وفقط حرف می زنند ودر بوته عمل به مانند ماهی  می لغزند  وبه راحتی شانه خالی می کنند  .  این جماعت از زمین وزمان ایراد می گیرند و همگان را بی رحمانه نقد می کنند اما هیچ نقد هرچند خیرخواهانه ای کسی  را بر نمی تابند.  مدعیان  در عرصه سخنوری دست عالم وآدم  از پشت می بندند و سخنان  زیبایی در پیرامون هر موضوعی بیان می کنند. اما در بزنگاه  عمل پایشان بسیار سست می گردد و دست به حاشا کردن وطفره رفتن  می  زنند   .  از فرد مدعی هیچ گاه نمی توان انتظار خیر داشت زیرا او همه خیرات را برای خویش می خواهد.  از دیدگاه مدعیان رای و  نظر  دیگران  اصلا ارزش ندارد. لذا این جماعت  خود را مجسمه حق وحقیقت قلمداد می کنند  ودر محور خویش حق را  معنی  می کنند 

برای مدعی همیشه باید تابع محض باشی تا رضایت خاطر  او فراهم آید.  جماعت مدعی با هر گونه اندیشه ورزی  مخالفت ورزیده. واندیشه  ورزی را معادل کفر ان می دانند.  در عرصه عمل  مدعیان کار از دیگران می خواهند و  همیشه به دنبال پیدا کردن یک مقصر جهت حاشا کردن رفتار خویش می باشند.  از منظر آنها  اگر همه عوامل به غیر خودشان  درست عمل می کردند اوضاع این گونه نبود  . آنها همگان را مقصر می دانند به غیر خودشان.  در دیدگاه آنها اگر به رای ونظر آنها  عمل می شد اوضاع به این منوال نمی شد ـ  هرگز از خود نمی پرسند که خود ما در این بین چه کار کردیم ویا نقش ما در این گرفتاریها چه بوده است.  مدعی  چنان حق به جانب  به خود می گیرد که  به راحتی  از جان ومال دیگران می گذرد و همگان  را در ترازوی یک جانبه گرایانه   خویش می سنجد.  در دنیای پیرامون  مدعیان هیچ فردی بزرگی نباید وجود داشته باشد و اگروجود داشته باشد بایستی خفه شود یا توسط مدعیان خفه گردد.  در قاموس مدعیان  علم ودانش  چندان محل اعراب نداردبلکه مدعیان خود درصدد هستند تمامی علوم به تنهایی کشف کنند  .  مدعیان از علم به علت منطقی بودن آن متنفر هستند بلکه برعکس به خواب وخیال 

و تصورات واهی بسیار پایبند  هستند.  آنها   از برنامه ریزی  بیزارهستند و به مدیریت هیجانی وبی  برنامه افتخار می کنند

وآن را نوعی ابداعی نو قلمداد می کنند.  درقاموس مدعیان عملکرد گذشته معنی ندارد بلکه گزافه گویی برای آینده موهوم به شدت تبلیغ می شود.زیرا برای مدعی اصل وریشه ملاک نیست بلکه منافع زودگذر ملاک می باشد  . مدعیان  شاید  دربزنگاه خطر حتی برای فرار نمودن از  مهلکه از هر آشغال هرزی کمک بگیرند اما وقتی از مهلکه که می رهند به شدت ادعا حق به جانب می گیرند  که  انگارآنان نبودند  برای کسب موفقیت دست به کار های پست زدند. برای مدعیان  حرمت وآبروی دیگران هیچ اهمیتی ندارد وآنها اجازه داند بدترین نسبت ها را به دیگران بدهند اما  در مقابل کسی حق ندارد  حتی کمتر از گل به آنها وعملکردشان بگوید.  مدعی  خود را صاحب اختیار وبالانشین   در همه جا می داند. مدعی خود را مخلص ترین فرد برای جامعه  می داند وانتظار دارد  مردم به خاطر داشتن چنین فرد (مدعی)  شبانه روز  به درگاه خداوند شاکر باشند.   مدعیان چنان در گرد وغبار غرور جهل گم هستند که خیال می کنند همگان به بیراهه می روند وفقط آنها  راه درست انتخاب کرده ودر آن ثابت قدم هستند در نهایت می توان درباب مدعی گری کنابها نوشت وسخن های زیادی بیان کرد که جهان خراب شده از دست مدعیان است. البته مدعیان در هر مرام ومسلک ودینی  وجود دارند ومربوط به یک یا چند جریان سیاسی واجتماعی ودینی وغیره ندارد. مدعی فقط یک شاخصه دارد که خود بین است وخودخواه  . وهرکسی این شاخصه را داشته باشد جزئ  مدعیان قرار می گیرد 

خداوندا مارا ازشر خودخواهی خود محوری  در امان بدار  آمین 

یاداشت های پراکنده

امیر کبیر در قالب زمان


به مناسبت تقارن سالروز درگذشت میرزاتقی امیر کبیر باسالروز در گذشت امیر کبیر دوران مرحوم آیت الله هاشمی  رفسنجانی




 








وقتی سپاه ایران از ارتش روسیه تزاری شکست  خورد عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه قاجار که فرماندهی سپاه ایران به عهده داشت  بب این فکر این فکر افتادکه بایستی فکری به حال عقب افتادگی ایران نمود.  از این از مستشار فرانسوی بی پرده پرسید که راز پیشرفت شما غربی ها در چیست  

او با کنکاش در دلایل عقب افتادگی ایران در صدد بود راه چاره ای برای رفع عقب ماندگی بیابد.  از طرفی او ولی عهد بود و به این امید داشت که بعد از پدر ش (  فتحعلی شاه قاجار)  به پادشاهی ایران برسد از این رو می خواست کشوری آباد ومتجدد  را رهبری نماید.  امابخت با یار او  یار نبود و قبل از این که به تخت پادشاهی برسد در اثر یک بیماری  آرزوی پادشاهی را به گور برد اما جانشینان او هرگز  اندیشه اورا پیگیری نکردند تا این در عهد ناصرالدین شاه قاجار مرد با همت والا دوباره آهنگ سازندگی تجدد را کوک کرد  .  آری میرزا تقی خان امیرکبیر  مرد باکفایت در دربار ناصری  درمقام صدراعظمی تلاش وافر نمود تا پایه های سازندگی  را در ایران پایگذاری نماید. او نجات ایران از عقب ماندگی رادر کسب دانش ومهارت های مدرن آن روز می دانست. از این روبا همت بالا بافراهم آوری امکانات آموزشی وتاسیس مدرسه دارالفنون  وبکار گیری مستشاران خارجی  در دین راه قدم های بلند برداشت. امیر کبیر  بابرخوردی که با سفیر روس یا انگلیس داشت ثابت کرد که توجهش به بیگانگان فقط وفقط  به خاطر منافع  ملی ایرانیان  می باشد  . 

  او دست درباریان از چپاول اموال کشور کوتاه نمود  این گونه بود  که به بهانه حفاظت از تاج وتخت شاهی چاره را در این دیدند که اورا از صحنه روزگار حدف نمایند.  به نزد ناصرالدین  شاه به بدگویی از او پرداختند واورا عنصر خطرناک برای تاج وتخت شاهی  قلمداد نموده و فرمان قتل اورا از ناصرالدین شاه   گرفتند و در حمام فین کاشان رگ اورا زدند وبه قتل رساندند. اما توطئه گران مخالف امیر  که سر در آخور بیگانگان داشتند   به راحتی به بیگانگان باج می دادند.  آنها  شاید به ظاهر امیر از میان برداشتند اما امروز نام وآوازه همچنان بر تارک ایران می درخشد اما هیچ نام نیکویی از مخالفان امیر  در صفحات تاریخ وجود ندارد.  امیر کبیر همچنان بعداز گذشت  بیشتر از دوبیست سال همچنان  زنده و نام بلندش زینت بخش تاریخ ایرانیان است

اما در دوره معاصر طلبه ای جوان که کمتر  هم مانند هم سلک های خود می اندیشیدو دل در آبادانی این آب وخاک داشت  به امیر کبیر عشق می ورزید  و را ومسلک اورا سرلوحه امورات  خویش  قرار داد.  او در ایام مبارزات سیاسی و تبعید  دست به قلم بر د و کتاب امیرکبیر قهرمان مبارز با استعماررا

 به رشته تحریر درآورد. آری اکبر هاشمی رفسنجانی  همان طلبه جوانی بود  که از همان دوران جوانی دلش برای آبادانی ایران می تپید.  آرزوی ایران سربلند وپیشرفته  رادردل  خویش پرورش می داد. بعد از انقلاب و شکل گیری نظام جدید  در مصادر قدرت قرارگرفت   با همت بالا ودرایت مثال زدنی  گره های بسیاری از پیش پای نظام جمهوری اسلامی بر داشت.  او تنها روحانی بود که امر بنیانگذار انقلاب به همراه عدهای از متخصصان برای شکستن اعتصاب کارکنان شرکت نفت در زمستان ۵۷ به خوزستان رفت

هاشمی رفسنجانی   یار نزدیک رهبر انقلاب  و مشاور امین امام خمینی  بود  او جنگ هشت  ساله به بهترین حالت فرماندهی کرد وبادرایت بی نظیر خویش عاقبت صدام نابکار مجبور پذیرش همه خواسته های به حق ایران نمود  .  او در تعیین جانشینی رهبری انقلاب بعداز امام بی نظیر عمل کرد و کمتر ازچند ساعت  رهبر جدید تعیین واعلام شد.  و در دورانی که دولت سازندگی رهبری می کرد همه تلاش خویش را برای ساندگی ایران بسیج نمود و عاقبت هم با پایمردی خویش طی یک انتخابات   سکان اجرایی کشور به فردی دیگر سپرد  . اما از آن دوران عده ای نمک خوردند ونمکدان شکستند. آنهایی  که موقعیت سیاسی واجتماعی خود را مدیون او بودند برای بهتر وبیشتر دیده شدن  در اجتماع به روی او پنچه کشیدند.  اما در نهایت عده ای که همواره سایه هاشمی بر سر  آنها  سگینی می کرد توسط فردی فرصت طلب    اوج تخریب را علیه او انجام دادند و خیال می کردند  همگان از آنها  تبعیت  خواهند کرد و هاشمی به کلی از تاریخ این کشور حذف خواهد شد اما اینگونه نشد و او با  تاثیر گذاری  بسیاری  از  اتفاقات  دهه ۹۰را به خوبی مدیریت کرد.  او به رای ونظر مردم اعتقاد داشت  این گونه بود که در ۱۳انتخابات شرکت کرد در بسیاری هم پیروزی داشت ودر بعضی هم ناکام ماند اما هیچ گاه از مردم قهر نکرد  و در آخر ین حضورش درانتخابات خبرگان۹۴حدود۲۶۰۰۰۰۰۰رای آورد

او عاشق آب وآبادانی بود  و هم مانند امیر کبیر  درست در تقارن سالروز شهادت امیر کبیر به او در آب استخر جان به جان افرین تسلیم نمود  و مردم قدرشناس ایران هم با یک تشیع باشکوه  او راتا منزگاه ابدی حرم امام و کنار پیر و مرادش بدرقه کردند اما مخالفان او که هیچ گاه اعتقادی به نقش مردم نداشتند  به مدد بیماری کرونا چنان در گمنامی چشم از دنیا فروبستند که حتی شاید ۱۰۰ نفری در تشیع  جنازه آنها  شرکت نکرد  .  در نهایت نبایستی برای برای هیچ کس مقام قدسی قایل بود  .  نه امیرکبیراز خطا واشتباه مصون بود نه مرحوم  هاشمی    . در این بین آنچه حائز اهمیت آن است  که آنها دیکته نوشتند هرچند ساید هم غلط داشتند اما بعضی از افراد که یک کلمه  هم دیکته  ننوشته اند امروز مدعی شدند ونقش منتقد عملکردها ظاهر می شوند 

یک عکس

 ملک  زرزمه   روزگاری خانه سرای مرحوم حاج نور الله عزیزی بود.  مرحوم حاج نورالله  عزیزی   پدر بزرگ ما  در این مکان سکونت داشت  .  آن مرحوم با آن که پدرش (جان بابا)  در زمان حیات پدر ش(آقابرار پدر بزرگ نورالله       )     فوت شد به عنوان وصی  پدر بزرگ انجام وظیفه  کرد و از پدر بزرگ پیرش به نحو  شایسته مراقبت نمود. مرحوم حاج نورالله  فردی خوش قلب و ساده  دل روستایی بود  . اوفردی خیرخواه و دلسوز  بود و فردی هنرمند در ساخت انواع کندو زنبور عسل از تنه درختان و ساخت انواع ظروف چوبی بود.  او شکارچی زبردست  بود در روزگار جوانی او چندین راس گوزن بزرگ در ییلاقات حاج شیخ موسی شکار  کرد.  او در زمینه کشاورزی و باغبانی هم صاحب نظربود.   بالاخره  آن مرحوم در سال ۱۳۶۵۰ در سن ۶۵۰سالگی در اثر بیماری سرطان  پوست بدرود حیات درگذشت  ودر قبرستان کوهپایه سرا به خاک سپرده شد. خدا وند همه گذشتگان را رحمت کند

یاداشت های پراکنده

نفی خشونت 

 بار دیگر دست جنایتکار  و خبیث  خشونت   کودکان و زنان و پیرو جوان را که در مراسم سالگرد  شهادت یک اسطوره  ملی شرکت کرده بودند مورد هدف  قرار داد.  خشونت طلبان که هیچ زبانی به جز زبان خشم وجنایت نمی فهمند  با ترور های کور  هویت خود را تعریف  می کنند  .  هویت  جنایتکاران جز به خون ریزی  معنی  پیدا می کند  .  همه عقلا نفی  خشونت  برقراری صلح و آرامش را سرلوحه خود قرارمی دهندو از هیچ اقدامی در این زمینه فرو گذار نمی کنند. امادر جهان امروز که  خشونت گرایان دست برتر را دارند تمام مساعی خود را در جهت بهره گیری از خشونت در اثبات خویش می باشند . جنایتی که درمراسم  سالگرد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی  در شهر کرمان توسط خبیث ترین گروهک تروریستی یعنی داعش انجام شد  نمونه بارز این گونه اقدامات جنایتکارانه می باشد 

این ترور ها نشان داد  که گروه های افراطی  چیزی جز زبان خشونت نمی فهمند 

شب یلدا

شب  یلدا 

 شب یلدا بلند شب سال می باشد در فرهنگ ما ایرانیان   خانواده  ها گرد هم می نشینندو از آجیل تنقلات می خورند  انار شاه میوه شب یلدا است  که بر سس سفره رخ نمایی می کند  هندوانه  شب  یلدا  هم لطف دگر دارد  در این شب به یاد ماندنی   دوستان  همدل کنار هم منشینند و یاد خاطرات شیرین گذشته زنده  نگه مدارند.  و اتهایی  که عزیزاخود را قبل از شب یلدا  از دست  داده اند یاد آن عزیز سفر کرده را گرامی  می دارند.  در شب یلدا  علاوه بر مزاح ها و شوخی های دوستانه  در نهایت مهمان  حافظ شیرین  سخن  می شوند  و تفال از   دیوان برای همگان می گیرند  

یاداشت های پراکنده

مطالبه گری

 وقتی در جامعه  عوامل تاثیر گذار ی وجود دارد که برای ساکنان آ ن جامعه حقی  را  ایجاد می کندو  این حق بایستی از طرف افراد مطالبه  شود. صرف نظر  ازاین  که مطالبه  درست  با شد یا خیر     

در حالت  کلی مطالبه  گری برای  جامعه  به مانند  شریان خونی  می  باشد.زیرا وقتی نیازی بوجود می  اید درازای بر آورده نمودن آن نیاز کلیه امکانات بسیج می شوند.آنچه در مطالبه  گری دارای اهمیت است خود مطالبه گری است  زیرا با این حالت  می توان انتظار داشت که عدالت اجتماعی  مححق شود.  اگر در جامعه ای حس مطالبه گری  وجود نداشته باشد  حاکمان آن جامعه هر آ نچه که انجام  می دهند  نشان از موهبت و بزرگواری آنان  است. اما اگر شهروندان حقوق خود را مطالبه  کنند و بر مطالبه گری خود اصرار نمایند حاکمان از روی ناچاری به برآورده  نمودن مطالبات  اجتماعی   اقدام می نمایند. اما در بعضی از نظام های واپسگرا به طور کلی هیچ حقی برای شهروندان قائل  نیستند ویا حق شهروندی  را مقابل دین وشریعت قرار داد ه ومدعی می شوند که دین یک حقیقت  مطلق می باشد  و افراد در مقابل دین دارای حقی نیستند  زیرا این دین است که برای افراد حق ایجاد می کند  بنابراین  مطالبه  گری  درحوزه دین را نوع تقابل علیه دین قلمداد  می کنند. این تفکر نه تنها  به حقوق اجتماعی  اعتقاد  ندارد  بلکه آ ن را در تقابل با خداوند قادرمتعال می انگارد و اراده بشری را  در تقابل اراده خداوند دانسته  وبه طور کامل آن را رد می کند. مطالبه گری یک حقی است که خداوند متعال آن را بشر  ارزانی داشته است. ادعونی استجب لکم  خداوند باری تعالی از بندگانش می خواهد تا از او بخواهند تا او آنها را اجابت کند   . خداوند متعال  حق بندگانش را به رسمیت  شناخته وبه آنها  امر می کند که تا از او مطالبه  کنند. حس مطالبه  گری به  وجود آورنده روحیه امیدواری   ومسؤلیت  پذیری می شود انسان مطالبه گر امیدوار است که به خواسته هایش پاسخ داده خواهد شد.  این روحیه سبب ایجاد نشاط اجتمایی  می شوذ  اما وقتی خود محوریها این حس خوشایند را در جامعه  مسلخ قتلگاه ببردو اراده اجتماعی را  سلاخی کند جامعه  رابه موجودی بی اراده تبدیل می کند که مرده متحرک است  بن مایه حس مطالبه  گری آزادی اندیشه است. تا آزادی اندیشه در جامعه به رسمیت شناخته نشود  نمی توان  انتظار مطالبه گری  داشت. وقتی حس مطالبه گری   در جامعه  مرد به دنبال آن جامعه هم خواهد مرد از ااین رواست کهواپسگرایان که نه اعتقاد به جامعه دارندونه به آزادیها احترام می گذارند حس مطالبه گری  را تقابل با شریعت قلمداد می کنند از دیدگاه آنها سرنوشت مختوم برای انسان ها از قبل نوشته شده و انسان ها هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارند. این طرز تفکر نه به آرا و اندیشه  های انسانی ارزشی قایل  است نه کرامت انسانی را محترم می شمرد.  انسان تا حس مطالبه گری  نداشته باشد نمی تواند به درستی حتی خداوند بندگی کند و فرد مفیدی برای اجتماع  باشد

 


یا داشت های پراکنده

آرمان خواهی و توسعه

    چند عکس ز یبا

    روستای چالرز

    چند عکس از ملک زرزمه

    تلار ملک زرزمه  متعلق فرزندان مرحوم  حاج  حبیب  اله عزیزی