اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی
اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی

یاداشت های پراکنده

 ایجاد اعتماد عمومی

 امروزه در اجتماع طبقات گوناگونی مشغول کنش با یکدیگر هستندکه این کنش ها رفتار های(هنجار) را در اجتماع ایجاد می کند. وقتی رفتار های اجتماعی  توسط قدرت برتر در اجتماع پذیرفته می شود به یک حالت اعتماد عمومی به قدرت می انجامد.  شاید قدرت به طور ذاتی آن رفتار اجتماعی  را اصلا نپسندد اما برای تقویت انسجام اجتماعی  آن عمل نا هنجار را تحمل می کند وبه مقابله سخت با آن برنمی خیزد. برای کسب اعتماد درجامعه بایستی رگ خواب آن را کشف کرده  وعوامل اعتماد ساز راتقویت نمو د. یکی مهمترین عامل اعتمادساز جامعه رجوع به آرای عمومی مردم است. وقتی مردم با تمام وجود لمس کنند که آرا ونظرشان برای اداره جامعه مهم است حس اعتماد آنها  تقویت  می شود. هر فرد درجامعه از محیط پیرامون خود یک سری خواسته های اعم از درست ونادرست دارد. برآورده نشدن خواسته های  فردی هر فرد در اجتماع سبب ایجاد یاس وسرخوردگی ودر نهایت طغیان اجتماعی  می شود.  اماهمه خواسته های  اجتماعی قابل برآورد ه شدن نیست. اماقابل  شنیده شدن ودیده شدن هستند . قدرت بایستی آن خواسته ها را ببیند وبشنود و پاسخ منطقی به آن بدهد. برخورد با متانت ومنطقی قدرت با خواسته های  اجتماعی  سبب کسب اعتماد جامعه به قدرت می شود. بی اعتمادی در جامعه سم مهلکی است که  اجتماع را به شورزار تبدیل می کند. که در این شور زار نهال امید می میرد وهمه چیز به فنا می رود. برای کسب اعتماد اجتماعی بایستی دوباره رجوع به مردم کرد ودست آنها رابرای بهتر اداره شدن جامعه فشرده وبه رای ونظر آنها اعتماد کرد. این گونه است اعتمادعمومی دوباره کسب می شود. 

یاداشت های پراکنده

عاقبت تندروی


شیخ اجل سعدی علیه رحمه می فرماید: رهرو آن نیست که گهی تندوگهی خسته رود.    رهرو آن است که آهسته و پیوسته  رود

این سخن نغز استاد سخن را به این مبنا انتخاب کردم که در مضرات تندروی سخنی گفته باشم. امروزه جامعه ما خسته ورنجور از تند روی و افراطی گری است.  ما با جماعتی روبرو هستیم که خود را حق مطلق دانسته و همگان با میزان خویش می سنجند. این مدعیان حقیقت جویی سوار بر شاهنگ ترازوی حقیقت در همه احوال کفه ترازو رابه نفع خود سنگین می کنندودر هر حال در مدار حقیقت استوار می باشند و  اگرکسی با آنها اندکی  اختلاف سلیقه داشته باشد در ظلمت مطلق گرفنار می باشد. با این اندیشه حق به جانب کسی نمی تواند کنار بیاید. این مدعیان  حقیقت مطلق چنان در بسیاری ازمسایل دچار تندروی می شوند که برای برطرف نمودن اثر سؤ تندروی خود اغلب به عقب نشینی ناشیانه دست می زنند. البته لازمه هرگونه تندروی  عقب نشینی  و جبران مافات می باشد. در هیچ برهه زمانی  به طور کلی هیچگاه تندروها به کارهای مثبتی انجام  ندادندبلکه اسباب دردسر و عقب ماندگی را فراهم  آوردند.  متاسفانه اگرتندروی با چاشنی مذهب درآمیزد حالت بسیار خطرناک به خود می گیرد که نمونه آن را در برخورد فرقه داعش  همگان دیده ایم. تندروی مذهبی بدترین حالت تندروی اجتماعی محسوب می شود که جامعه به سمت رادیکال شدن پیش می برد  . در جامعه مردم سالار تندروها دشمن شماره یک مردم سالاری وحکومت مبتنی آرای مردم می باشند در اندیشه تندروها نظر وآرا مردم محل اعراب ندارد بلکه هرآن چه آنها فهم می کنند حقیقت مطلق و کاملابر اساس حقیقت دین است. با این برداشت از دین هرکسی که اندکی با این برداشت موافق نباشد به راحتی برچسب ارتداد زده می شود. با این برچسب می توان او را از دایره دیانت خارج دانست.این گونه است که داعشی ها با بانگ الله اکبر  سر انسانهای بی گناه  رامی بریدندو خود را کاملا در مسیر حقیقت می دانستند. در کشور ما هم تندروها همیشه مخالف توسعه و ارتباط سازنده با جهان و پیشرفت و رفاه عمومی بوده وهستند وبا تمسک با اندیشه  دگم و صلب خودبا توسعه وپیشرفت مخالفت می ورزند هرچند از مواهب توسعه یافتگی وافر می برند. پر منطق تندروها یک دنده گی و لجالت  له شجاعت و شهامت تلقی می شود در صورتی گه هرگونه تعامل و سازگاری را تسلیم وسازش پذیری وتن دادن به حقارت ترجمه می کنند. درصورتی که بر اساس منطق عقلانی شجاعت در پذیرش حرف منطقی و تن دادن به حقیقت بر اساس معیار عقلانی است. عاقبت تندروی عقب نشینی سهمگین است که سبب می شودبسیاری از ارزش ها مورد تجدید نظرقرارمی گیرد. امروزه برای تندروها چیزی جز شعار باقی نمانده است. این حالت که اکنون دچار آن هستیم کاملا قابل پیش بینی بوده و دراین بین به صدای دلسوزانه آنهایی که دل در آبادانی این آ ب وخاک داشتند توجهی نشده است. عاقبت تندروی چبزی جزافزایش فقر وبی اعتمادی اجتماعی نیست



عکس زیبا از بندپی شرقی

حاج شیخ موسی بندپی شرقی

سقاخانه گلیران

جاده حاج شیخ موسی 

گلیران بندپی شرقی

تصویری از یک باغ


یاداشت های پراکنده

کسب اعتماد

ماانسان ها وقتی سخن یا عملی را می شنویم یا مشاهده می کنیم که به واقعیت  نزدیک باشد به آن اعتماد می کنیم. امروزه دیده می شود که آستانه اعتماد در جامعه بسیار  پایین آمده و مردم به هم اعتماد نمی کنند. باید گفت  که ریشه این بی اعتمادی در عدم صداقت ما به عنوان افراد جامعه است. وقتی افراد جامعه  منفعت گزایی رابر ارزش های اخلاقی ترجیح دهند و همگی کاسبکار شوند نمی شود انتظار  داشت  که ارزش  های  اخلاقی  ظهور وبروز داشته باشد.  متاسفانه امروزه منفعت طلبی کاسبکارانه مقدم بر همه امور گشته و جای همه ارزش ها را گرفته است.  در منفعت طلبی کاسبکارانه آن چیزی ارزشمند که عایدی صددرصد را حاصل نماید از خیرخواهی و دیگر خواهی خبری نیست  .  این ضرب مثل «آن دیکی که برای من نمی جوشه سر سگ بجوشه» نمونه تمام عیار  منفعت طلبی کاسبکارانه است.  این  طرز تفکر سبب می شود که افراد به اعتماد نکنند. عدم ایجاد اعتماد در جامعه  واگرایی اجتماعی را به وجود می آوردکه سبب گسست طبقات اجتماع می گردد. یکی از مصادیق روشن کسب اعتماد در جامعه  اعتماد اقشار  مختلف  به صاحبان تصمیم گیری و تاثیر گذار جامعه  است  .  وقتی اعتماد  عمومی شکل می گیرد به مانند شریان های خونی در سرتاسر جامعه گسترش می یابد. از این رو است که کسب اعتماد در جامعه حاصل می گردد

یاداشت های پراکنده

سازگاری و تعامل سازنده

 وقتی ما انسان ها    در کنار همدیگر زندگی  می کنیم با طرف مقابل خود دارای   کنش وواکنش می باشیم. این رفتار مابا عکس العمل طرف مقابل روبرو می شود و با استمرار عکس العمل طرفین نوعی رفتار  شکل می گیرد. این رفتار می تواند حالت عادی   یاغیر عادی داشته باشد.  به رفتاری که در مواجهه با ناملائمات حالت کنار آمدن   با  یکدیگر را داشته باشدسازگاری گفته  می شود 

سازگاری در روابط اجتماعی  با تعامل سازنده همراه است. ما در روابط اجتماعی با طرف مقابل  تعامل داشته باشیم به این معنی نیست    که کلیه رفتا رهای او مورد تایید ما باشد بلکه با تکیه بر شاخصه های اساسی خودرا با معیار های رفتاری طرف مقابل تطبیق می دهیم به  این حالت سازگاری اتفاق می افتد  .  کسانی که  حالت سازگار ی دارندقادر خواهند بود  خیلی بهتر با دیگران تعامل سازنده برقرار نمایند  البته رفتاری که تعامل سازنده  همراه باشد سبب پیشرفت همه جانبه خواهد شد  

عکس زیبا از بندپی شرقی

منظره اب از باغ در بندپی

    

منظره ای از گلزار بندپی

باغ پرتقال دربندپی

گل بهار نارنج

یاداشت های پراکنده

معجزه گفتگو

در طول تاربخ بشریت از آن هنگام که سخن ابداع شدو انسان ها توانستند به وسیله سخن گفتن  خواسته های خود را به همدیگر بیان نمایند و از همدیگر در بسیاری از مسائل تبادل نظر کنند. گفتگو کردن  تنها ابزاری است که  به اندازه تاریخ حضور انسان در کره خاکی هم سبب مفاهمه  و همبستگی که همدلی ونشاط وآرامش را به ارمغان آورده ویابا تخاصم  سبب ویرانی و تباهی نسل ها وتمدن بشری شده است. انسان ها همواره به رسیدن یک فهم مشترک از یک موضوع نیاز دارند بنابراین آن چیزی که فهم مشتر بین انسان ها را ایجاد می کند مسئله گفتگو نمودن است. اما سوال این جا  است که چرا   از گفتگو نمودن به عنوان معجزه یاد شده است.  همواره وقتی از یک موضوع نشدنی  امکان  شدن ایجاد شود در حقیقت معجزه رخ می می دهد. انسان ها با تبادل نظر و بیان نظر ات خویش به‌راحتی می توانند خیلی از مسائل که نا شدنی  به نظر می آیند را به راحتی قابل دسترسی نمایند.اما چرا زبان مفاهمه بین انسان ها شکل نمی گیرد. در تحقیقات  فروانی که  از جوامع گوناگون بشری صورت گرفته گویا این مطب است  که به طور کلی تضاد منافع اصلی ترین انگیزه مخاصمات می باشد.  در کشمکش تضاد منافع بین  انسان ها از همه   ارز ش های متعالی  صرفه نظر می شود. 

آیا هیچ گاه از خود پرسیده ایم  چرا گفتگو معجزه می کند. 

در جواب می توان گفت  تنها ابزاری که می تواند فاصله مابین ما انسان ها  راکمتر نماید فقط و فقط گفتگو است. حتی آنها یی که دشمن قسم خورده هم  هستند اگر حاضر شوند روبروی هم به سخن گفتن بپردازند. این یک قدم بسیار بزرگ جهت رسیدن به تفاهم  می باشد.بنابراین وقتی روبروی هم قرار می گیریم با تماس دیداری  یا شنیداری  یگ رشته علقه ای بین ما ایجاد می گردد که می توان با تداوم دادن  تماس ها نه نتهااختلافات را به حد اقل رسانده بلکه حتی می توان  افق روشن از ارتباطات در آینده را متصوربود. اما چرابا این همه منفعت در گفتگو بعضی از افراد همواره با انجام آن مخالفت می  کنند 

کوتا ه سخن آن است که آنهایی که دچاربیماری  نخوت هستند به بیماری بزرگتر مانند خود بینی و کبر و غرورو خودبرتر بینی گرفتار می باشند هرگز نمی توانند حرف کس دیگر را بشنوند.برای  این افراد حرف خودشان حجت است و آرا ونظر دیگران ذره‌ای ارزش ندارد. گفتگو برای این افراد امری بسیار غریبی است 

سوال اساسی 

ضرورت انجام گفتگو چیست. برای چه منظوری  مابا دیگران گفتگو می کنیم و با گفتگو به چه چیزی دست می یابیم. 

برای پاسخ دادن به همه این چراها باید یاد آور شد که انجام  گفتگو فقط برای سرگرمی ووقت گذرانی نیست. گفتگو برای رفع سو تفاهم ها و اختلاف نظرها و مسائل اختلافی مهم می باشد 

انسان ها گاهی اوقات به جای کاربرد سلاح  نرم زبان خویش  دست به قبضه سلاح  سخت(شمشیروتفنگ)  می برند وچاره کار در کاربرد سلاح سخت می دانند. اما زبان گفتگو و مفاهمه زبان آرامش وصلح می باشد. 

گفتگو زمانی میان دوطرف شکل می گیرد که دو طرف بخواهند به اشتراک نظر درباره یک مسئله مهم برسند و موارد اختلافی خود را حل کنند. ویا دو طرف برای کسب منافع مادی  با  هم جدل گفتاری می کنند.  این جدل گفتاری که گاهی سخت تر از جنگ میدانی است. در این حالت دو طرف نهایت سعی خودرا جهت کسب  منافع بیشتر  بکار می گیرند. 

استراتژی گفتگو 

برای گفتگو دو استراتژی مد نظر می باشد

1-گفتگوی تعاملی

2-گفتگو ی تقابلی 

در گفتگوی تعاملی قصد دو طرف رسیدن به‌یک تفاهم پایدار که‌در راستای آن به منافع حاصل ازتفاهم در بین دوطرف  قسمتی شود (منظور تقسیم عادلانه نیست  بلکه تقسیم توافقی  است

معرفی یک روستا

روستای خومکاه وزرزمه

این روستا  یکی از روستا های ترکیبی است. ازآنجاکه در بخش بندپی شرقی بابل بعضی از روستا ها به علت کمی تعداد خانوارو   قابلیت ثبت دهیاری در بخشداری را نداشتند باروستایی درمجاورت هم قرار دارند به صورت ترکیبی یک روستای واحد تشکیل می‌دهند

روستای خومکاه وزرزمه این حالت رادارد. این روستا  مسیر جاده خرطوسی قرار دارد ودارای جمعیت خانواری پراکنده می باشد. این روستا دارای یک مدرسه ابتدایی به نام شهیدان داغمه چی (محمد ورمضانعلی)  می باشد و  این مدرسه در قسمت زرزمه این روستا واقع می باشدو یک تکیه سید الشهدا(ع) (واقف مرحوم حاج یعقوب محمدی) و مسجد موسی ابن جعفر (ع)  (بانی حاج روح الله داغمه چی و حاج علی برار آقایی رحمانی) می باشد که این دو بنای دینی و مذهبی در قسمت  خومکاه این روستا واقع می باشد. این روستا از خرده ملک  های مانند موزیلو ولنگه. ازارسی و ونوشکتی تشکیل شده  که همه با هم این روستا را تشکیل می‌دهند.از  این روستا سه شهیدتقدیم دین  ومیهن شده است. شهیدان محمد ورمضانعلی داغمه چی و علیرضا آقایی نژاد شهیدان این روستا می باشند. حرفه اکثر مردم این روستا دامداری و باغبانی است‌. باغ مرکبات. دیگر محصولات باغی مانند خرمالو وازگل.. از باغ های این روستا برداشت می‌شود در این روستا علاوه بردامداری وباغبانی صنایع دستی و کارگاه نجاری  (نجاری حاج حسین عزیززاده) و پسران       مشغول فعال می باشد

این روستا متشکل ازچندین طایفه اصیل می باشد که از قدیم به اباواجدادی در این مکان زندگی می کردند . فامیلی های مانند داغمه چی و ادبی و آقایی نژاد و محمدی و طلایی و عزیززاده و رضا نژاد لداری از طایفه اصیل این روستا به عنوان محسوب می شوند. این روستا به علت پراکندگی  جمعیت داراری  مساحت زیاد می باشد. از مدرسه شهیدان داغمه چی  افراد نخبه ای برخاستند که امروزه  درهم موجب افتخار این روستا و منشع اثر ارزشمند برای جامعه می باشند. از مدرسه پزشک و مهندس و دبیر برخاسته که جای تقدیر دارد و هم با روح پرفتوح شهیدان باید دورود فرستاد وهم بایدبرای مرحوم حاج محمد علی داغمه چی (پدر شهید محمد داغمه چی) که بانی احداث این مکان ارزشمند فرهنگی بود فاتحه ای فرستاد.

شهید محمد داغمه چی

عکس زیبا از بندپی شرقی

نمایی از جنگل زیبا 


 رود خانه پالردpalerd 

رود خانه پالرد یک رود خانه‌ای  است که از تپه های  چاسرکاوففل وکلوسی و هشتری بندپی شرقی سر چشمه می گیرد وباطی نمودن مسیر تقریبا طولانی به رودخانه بزرگتر (سجرو) می پیونددو این رود خانه در زمستان پر آب بوده ولی در تابستان آب آن بسیار کم می شود. از آب این رودخانه

 برای آبیاری مزارع برنج مناطق مانند لدار استفاده می شود. 

امروزه به علت این که اکثر تردد ها با ماشین  از طریق جاده انجام می شود این رودخانه کمتر دیده می‌شود  تنها راه اتصال جاده خرطوسی به این رودخانه در کناره پل نر سیده به روستای زرزمه  می باشد که محل تفریح بسیار زیبایی است

 درگذشته درمسیر این رودخانه جمبولی های   (آبگیر) بسیارعمیق وجود داشته  که دارای ماهی فراوان بود. در فصل تابستان بچه های زیادی علاوه بر آب‌تنی در این جمبولی ها و گاهی اوقات  باایجاد یک نهر  انحرافی  ماهی گیری می کردند. کار به این شیوه بود که باایجاد یک نهر در بالای جمبولی آب  رودخانه را  از مسیر جمبولی(آبگیر) منحرف کرده سپس با ریختن ماده ای که از پخته شدن  برگ سبز درخت لرگ که در حلبی های روغن نباتی درست می شددر آب محسور شده جمبولی باعث بیهوش شدن ماهی هاشده و ماهی بی هوش شده روی آب می آمدند وبه راحتی صید می شدند . این یکی از بهترین تفریح  های تابستانه بچه های آن دوره محسوب می شد. در گذشته در فصل زمستان شبها کنار رودخانه پالرد لک لکهای سفید جمع می‌شدند وتا پاسی از روز بر فراز رودخانه پرواز می کردند. گاهی اوقات در بارندگی شدید رودخانه پالردطغیان می کند و گاهی هم به کشتزارها ی برنج وارد شده وبه آن آسیب می رساند. در گذشته مردمان ساکن روستای لسسی چالرز و محله لدار از آب این رودخانه برای آشامیدن و شستشوی استفاده می کردند. اما امروزه به مدد تکنولوژی دیگر استفاده خوراکی و شستشواز این آب نمی شود وحالااین رودخانه برای ما که از نسل قدیم هستیم حالت سمبولیک پیدا کرده است

 . یا دش بخیر روزگاران گذشته که شاد خرم در کنار آن رودخانه به آب تنی و ماهی گیری مشغول بودیم


رودخانه  پالرد