اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی
اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی

یاداشت های پراکنده

سپاس گزار داشته های خویش باشیم 

یک نکته تحسین برانگیز آن است که بعضی از افراد در هر شرایطی خداوند را سپاس گفته و زندگی را از منظر زیبایی تماشا می کنند. آرامش خاطر از روی اعتقاد درونی ناشی می شود و این امر سبب می گردد تا سختی ها ی زندگی در کام انسان شیرین جلوه کند. آن کسی که بر این  اصل اعتقاد دارد با خود می اندیشد که زندگی از این که هست می تواند سخت ترباشد. بنابراین برداشته های خویش خداوند را سپاس گزار بوده برای بهبود وضعیت خویش تلاش مضاعف می کند. انسان با این روحیه حس  حسادت و بخل و کینه ورزی را از خود دور می کند. و خیر وصلاح دیگران را از خداوند مهربان می خواهد.

عشق نقطه قوت دل هر انسان است و انسانی که عشق به خوبی ها ندارد به طور کلی وجودش سبب ساز نابودی وبدبختی ها ست. بنابراین عشق به زیبایی ها و خوبی ها ضمیر جان را چنان جلا می دهد که هر آنچه می بیند زیباست. وبه خاطر این زیباپسندانه خداوند زیباآفرین را شکر می کند . حس زیبادوستی  انسان روحیه او را  مهربان رءوف و لطیف می کند کسی که زیبائی رادوست داردوبا آن لذت می برد مانند کسی‌ است که از شهد گوارای عسل را نوش جان می کند وبه جان او گوارا است. خداوند جهان را زیبا آفرید و انسان را زیباترین پس بیاییم با هم به زیباترین  حالت رفتار کنیم

یاداشت های پراکنده

دردی به نام فهم مشترک

نسل‌ها به توالی پا به عرصه ظهور گذاشته و نسل جدید جای نسل گذشته را می گیرد. تجربیات نسل گذشته به عنوان پله ترقی نسل جدید در اختیار این نسل‌ قرار می گیرد. امادر طول زندگی بشر همواره شکاف نسل‌ها وجود داشته و یکی  از اساسی ترین مشکلات بشر می باشد.

با توجه به این که فطرت انسان ها در صدد کسب تجربیات جدید و آموختن مهارت‌های جدید است و هرآنچه از گذشتگان به ارث می رسد حتی تجربه با ارزش به نوعی قدیمی بوده وبه گذشته تعلق دارد. نسل جدید همه چیز را نو و جدید می خواهد. او خود راسرآمدتر از نسل گذشته خود می داند. این نسل‌ با دارا بودن تجربیات گذشتگان سعی در کشف تجربیات جدید تر است.

اما امروزه مشکل اساسی بین نسل‌ها عدم فهم مشترک از همدیگر است. این دردی است که همه به آن دچار می باشیم. 

خیلی از موارد وجود دارد که برای نسل گذشته به‌عنوان دغدغه مطرح بوده اما امروزه آن مفاهیم برای نسل جدید جزء دغدغه های اصلی محسوب نمی شود 

فرهنگ های خرد و آداب ورسوم و علایق رامی توان از این مورد برشمرد که بر ای نسل  های قدیم وجدید دارایتفاوت جایگاه می باشد. درد عدم فهم مشترک هم برای نسل جدید و قدیم به عنوان مشکل اساسی مطرح می باشد یعنی هردو نسل از این درد می نالند

عدم فهم مشترک دردی است که نسل‌ها نمی توانندباهم به فهم مشترک از یک موضوع  برسند. یعنی هم جوان امروزی زبان والدین را نمی فهمد و هم والدین خواسته هاو شرایط جوان رادرک نمی کند. این عدم فهم مشترک تبدیل شکاف نسل‌ها می شود. 

اما وقتی شکاف نسل‌ها خیلی عمیق و هیچ راه ارتباطی مابین آنها متصور نباشد شرایط بسیار خطرناک می‌گردد 

نسل جدید گرایش بسیار شدید، به دنیای دیجیتال و انواع  ابزار فناورانه جدید دارد درصورتی نسل گذشته همچنان درفضای سنت گراباقی مانده است 

این تقابل سنت و مدرنیته با توجه به جذابیت بسیاربالای  مدرنیته وروحیه بانشاط دوران جوانی همواره‌ باپیشروی مدرنیته همراه است. 

سنت‌گرایان هرچند مجبور به عقب نشینی هستند  اما به سخت مقاومت  می‌کنند و این تقابل  ریشه عدم فهم مشترک می باشد 


یاداشت های پراکنده

تملق گویی

در تعریف تملق گویی می توان گفت به بیان محسنات در حد غلو آمیز از یک فرد به طوری که به خوشایند آن فرد باشد و فرد تملق  شونده دچارغرور وکبر می شود. این که چرا بعضی از افراد همواره

متملق هستند و بعضی از تملق خشنود می شوند. انسان ها همواره در صد د بهتر دید ه شدن هستند. این حالت یک نوع لذت و اعتماد به نفس برای شخص ایجاد می کند. انسان ها همواره در صد شناخته‌شدن و معروفیت می باشند ازاین رو به اسباب و وسایلی نیاز دارند تا که آنها رادر اذهان عمومی معرفی وتبلیغ نماید. ازگذشته بسیار د ور افرادی که دنبال کسب شهرت واعتبار بودند همواره طالب افرادی بودند که آن ها را به‌شکل زیبایی تبین وتشریح نمایند. به عنوان مثال اگر پهلوانی در یک جنگ رشادت. دلیر ی خرج می داد بعد ازپایان جنگ درپیر امون او افسانه های فراوان از رشادت ها بیان می شود که بیشتر اوقات غلو آمیز می باشد. حماسه سرایی که  درادبیات جهان در باره  بعضی  افراد وجود دارد نمونه از این  موضوعات می باشد  البته خواستگاه حماسه سرایی با تملق گویی  هرگز یکی نیست  در حماسه سرایی برای تقویت روحیه یک ملت یا قوم میباشد اما تملق گویی جهت کسب منافع شخصی می باشد. امادر این جا قابل توجه است که بکار بردن بعضی ازالقاب وعناوین برای افراد خاص وبزرگ هرگز تملق گویی نیست مانند حکیم ابوالقاسم فردوسی ویا استاد سخن سعدی و یا القاب متعالی برای پیامبر گرامی اسلام(ص) یاامامان معصوم (ع) هیچگاه تملق نیست بلکه ذره ای ادای دین به ساحت آنان می باشد از این رو تملق گویی مختص انسان های محتاج می باشد. هم تملق شونده نیاز به تملق کننده دارد و هم تملق کننده نیازمند مواهب تملق شونده دارد . در این بین کسب منافع چه مادی و غیر مادی افراد در کسب تملق و بیان آن وا  می‌دارد. به طوراصولی افراد بزدل  و ترسو همواره در کسب  تملق از خود می باشند و ازطرف دیگر افراد متملق هم به‌طورکلی افراد بی مایه  می باشند. کسی که از تحسین دیگران لذت می برد در درون خود یک حس حقارت دارد که با تمجید دیگران  آن را تسکین می دهد. امروزه کاربردن بعضی از القاب برای افرادی که صاحب منصبان حکومتی می باشند نوعی کاسبی محسوب می‌شود. زیرا افراد با بکار بردن این عناوین درصددکسب موقعیت  می باشند.  آن چه امروزه جامعه ما را به این روز انداخته  تملق گویی بیش ازحد و وارونه جلوه دادن حقایق جاری جامعه است. افراد متملق متأسفانه چنان گرد مسوولان حلقه زدند و حقایق به صورت وارونه ودلخواه بازگو می کنند که آب در دل مسوولان تکان نمی خورد. در صورتی جامعه دچار هزاران مشکل حل نشده است. امروز دلسوز واقعی کسی است که بی پرده و  بدون لکنت زبان مشکلات را بازگو نماید. البته بازگویی مشکلات هیچگاه دشمنی نیست.  بلکه امروزه تملق گویی  اساسی ترین دشمنی به حساب می آید  تا امروز متملقان  هر کاری کردند به ضرر جامعه تمام شد وفقط آنها به منافع خود رسیدند. درد امروز جامعه ما دردی است که سالها تملق گویی  آن را ایجاد کر ده  و چنان توقعی در بعضی از صاحب منصبان کرده خودرا از هرگونه خطا واشتباه مصون دانسته وهرگز به اصلاح عملکرد خویش نمی‌اندیشند. هر کسی خود فارغ از اشتباه وخطا دید چگونه می تواند به اصلاح خود اقدام کند بنابر این متملقان با تملق خویش بدترین زیان را جامعه رساندند هرچند خودبه منافع کوتاه مدت خود رسیدند 

یاداشت های پراکنده

هنر شنیدن حرف دیگران 

وقتی با دیگران در ارتباط هستیم و با آنها معاشرت داریم   بایستی به خواسته های آنها احترام گذاشته و حر ف های آنها را بشنویم  ازاین رو اصرار بیهوده بر نظرات خویش نه تنها سبب دوری از همدیگر بلکه نوعی استبداد رای را به دنبال دارد. شنیدن حرف دیگران حتی به فرض نادرست بودن نوعی هنر به حساب می آید  آنها یی به خواسته های دیگرا ن احترام نمی گذارند. و خواسته های دیگران هیچ فرض می کنند به‌خودی خود منزوی و کنار گذاشته می شوند. شاید بعضی اوقات اجتماع  مراعات یا مماشات کند اما دلیلی بر رها کردن خواسته های خویش نمی باشد. امروزه آن چه   به عنوان خواسته  های اجتماعی مطرح می شود  انباشتی ازخواسته هادرطول سالیان متوالی است که بدون پاسخ یا حتی پاسخ نادرست داده شد. اما وقتی هر چیزی حالت انباشت می گیرد با فشار مضاعفی نمود می کند  و این فشار مضاعف گاهی به صورت سیل ظاهر می گرددکه مخرب و زیان آور می باشد. تا زمانی گوش ها آماده شنیدن هست بایستی باهم حرف زد و نگذاشت فرصت گفتگو از دست برود  و باید دانست این فرصت شاید بسیار طولانی نباشد. هنر آن است که حرف های دیگران باید  شنید و پاسخ قانع کننده همرا ه با احترام به آن داد و هر گونه توهین وتحقیر اجتناب کرد . هنر آن است که خود را در حق مطلق نبینی هر چند صددر صد حق مطلق با شی آن که خود را حق می بیند به طور حتم دچار خطا واشتباه می شود. هنر شنیدن را می توان با اندکی گذشت و انصاف در خود زنده کرد و گوش را شنیدن حرف دیگران باز نمود 

هنر گفتگو

آنچه از آن به. عنوان هنر گفتگو یاد می شود درک متقابل و قدرت شنیدن حرف دیگران است. می گویند هنر گفتگو معجزه می کند. آری وقتی به دیگران اجازه می دهیم تا حرف های خود را بدون لکنت به ما بزنند وگو ش شنوا ی برای آن داشته باشیم  این حالت به صورت معجزه آسایی  ایجاد  همدلی متقابل  می کند و اندیشه ها ونظرات را به هم  نز دیک می‌کند. آنچه که امروزه به عنوان فاصله اجتماعی از آن یاد می شود ناشی ازعدم درک متقابل بین همدیگراست . از زمانی که نهاد قدرت خودرا محتاج به درک متقابل مردم ندید وبر حق پندار ی مطلق تاکید کرده وهرآن چیزی  که  به پسندش جورنبود را باطل وانحرافی خواند. قدرت درک متقابل را ازدست داد. امروزه آفت حق پنداری مطلق به مانند علف هرز ی  چنان رشد کرده که اجازه بالندگی هر گونه اندیشه ها را  نمی‌دهد 

آنهایی که دچار توهم حق پنداری مطلق هستند هر فقط وفقط خودرا حق مطلق می بینند ودیگران را گمراه وباطل فرض می کنند نمی توانند با دیگران درباره  مسائل  اجتماعی وارد گفتگو شوند. اما باید دانست  اگر جرات خرج داد ه واردگفتگو شوند نه تنها ضرر نمی کنند بلکه بسیاری ازابهامات برطرف می شود. با گفتگو می توان به در متقابل رسید. متاسفانه فضای جامعه بیش از حد حالت نظامی گرفته و الگو ها ی نظامی جای الگوهای وفرهنگی را گرفته و دراین فضا جایی برای پرورش اندیشه  ها نیست. به یک کلمه می توان گفت که  تفنگ قلم انشاء نیست  اما عده ای تفنگ را برقلم ترجیح دادندکه جامعه را به این روزکشاندند جامعه ای  که زبان تفنگ برآن جاری باشد جایی برای گفتگونیست. امروزهمگان  وظیفه داریم تا برگفتگو تاکیدکنیم و آن راداروی شفابخش سو تفاهم ها  بدانیم و تفنگ داران به وظایف قانونی خود ارجاع دهیم تا در آن مسند دارای ارج و قرب باشند  بنابر این همگی باییم  هنر گفتگو را تجربه  کنیم  وبه دیگرا ن اجازه اظهار نظر بدهیم  در این حالت  اندیشه ها متجلی و شکوفا می شود. 


بسم الله الرحمن الرحیم

چرا بایستی به حقیقت تن داد

 وقتی انسان ها سخن حقی یا خواسته حقی می شنوند  فطرت بیدار گر به آنها این نهیب را می زند که بایستی  سخن حق را بشنوند. اما چرا اکثر مردم پذیرای حقیقت نیستند مگر آنها دارای فطرت حقیقت جو ندارند. پس چرا سعی در کتمان حقیقت می کنند

درجواب باید گفت حقیقت جویی به طور مستقیم به وجدان انسانی  وروح آزادی خواهی و انسان دوستی  مربوط می شود. انسان تا به درجه ای از آزادگی نرسد هرگز نمی تواند سخن حق را بشنود. پس روح آزادگیمی تواند وجدان خفته را بیدار کند 

ماه رمضان

واژه «رمضان» از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش آفتاب بر خاک است. گفته می شود علت این تسمیه آن است که عرب ماه‌ها را با زمانى که در آن واقع شوند نامگذارى کرده‌ اند و در زمان نامگذاری رمضان گرما شدت داشته است.[۱] در برخی روایات رمضان یکی از اسمهای خداوند دانسته شده است.

ماه رمضان تنها ماهی است که نام آن در قرآن آمده و در بین ماههای قمری برای مسلمانان از اهمیت بیشتری بر خوردار است. ماه رمضان در روایات اسلامی برترین ماه[۳] و ماه خدا[۴] و ماه میهمانی خدا[۵] دانسته شده است. شب قدر که برترین شب سال است در این ماه قرار دارد[۶] و قرآن کریم در این ماه به صورت دفعی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ...».[۷] همچنین در این ماه «روزه» بر مسلمانان واجب شده است.[۸]

ماه رمضان ماه رحمت، مغفرت و اجابت دعا است. روزهای این ماه بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعات آن بهترین ساعات است. نفسهای مؤمنان روزه دار در این ماه تسبیح خدا و خواب ایشان عبادت و عملشان مورد قبول خداوند است[۹] و پاداش آن در این ماه بسیار بیشتر از ماههای دیگر است.[۱۰]

بایدها و نبایدهای تغذیه‌ای در ماه رمضان - ایرنا

Ersali 13 - 03 Rahman Azimi (www.Bandpay.ir)

بهانه سل نو 

اکنون که سال نو شده و طبیعت به بهترین حالت خود را برای پذیرایی از ما انسانها آماده می کند  چرا ما دلهایخود را  از کینه عداوت وغم خالینکنیم خود هم مانند بهار با روی باز به استقبال دیگران نرویم . از رسوم بسیار جالب در بندپی بابل رسم نوروز خوانی می باشد که از روزگاران بسیار دور در این مناطق رواج داشته که خوانندگان محلی به در خانه مردم با صفا می رفتند و آمدن بهار دل انگیز را به اهالی خانه تبریک وشاد باش می گفتند .

Ersali 13 - 04 Rahman Azimi (www.Bandpay.ir)

کد بانوی خانه هم مقداری کره یا چیزهای دیگر به آنها هدیه می کرد واز دیگر رسوم پخت انواع شیرینی مانند کوماج.برنجک و..بود 

Ersali 13 - 12 H.Abbasi (www.Bandpay.ir)


در سالگشت انقلاب لازم است بازخوانی مجدد از آن آرمان های مقدس بکنیم تا بهتر شرایط ایجاد انقلاب رادرک نماییم. در آرمان های انقلاب آزادی . کرامت و هویت انسانی اصل بود . در یک جمله به راستی ملت به آنچه تحت عنوان استقلال وآزادی جمهوری اسلامی می اندیشید قیام کرد ولی متاسفانه خیلی از آرمان ها  در گذر زمان رنگ باخت و شکل خود را از دست داد و اکنون آن چیزی که تحت ثمر انقلاب ماند در بردارنده همه آرمان های آن نیست بلکه خود محوری ها جای مردم محوری را گرفت و اقلیت پرمدعا همه چیز را برای خود می خواهد وحتی برای برای صاحبان اصلی انقلاب هم هیچ گونه ارج قربی قایل نیستند .کوتاه آن که  سخن انقلاب در اثر خود محوری ها از بین رفت

برگی از تاریخ

سالگرد  رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی در آستانه شهادت امیر کبیر