اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی
اجتماعی -فرهنگی

اجتماعی -فرهنگی

فرهنگ عمومی و فرهنگ ایرانی

یاداشت های پراکنده

مطالبه گری

 وقتی در جامعه  عوامل تاثیر گذار ی وجود دارد که برای ساکنان آ ن جامعه حقی  را  ایجاد می کندو  این حق بایستی از طرف افراد مطالبه  شود. صرف نظر  ازاین  که مطالبه  درست  با شد یا خیر     

در حالت  کلی مطالبه  گری برای  جامعه  به مانند  شریان خونی  می  باشد.زیرا وقتی نیازی بوجود می  اید درازای بر آورده نمودن آن نیاز کلیه امکانات بسیج می شوند.آنچه در مطالبه  گری دارای اهمیت است خود مطالبه گری است  زیرا با این حالت  می توان انتظار داشت که عدالت اجتماعی  مححق شود.  اگر در جامعه ای حس مطالبه گری  وجود نداشته باشد  حاکمان آن جامعه هر آ نچه که انجام  می دهند  نشان از موهبت و بزرگواری آنان  است. اما اگر شهروندان حقوق خود را مطالبه  کنند و بر مطالبه گری خود اصرار نمایند حاکمان از روی ناچاری به برآورده  نمودن مطالبات  اجتماعی   اقدام می نمایند. اما در بعضی از نظام های واپسگرا به طور کلی هیچ حقی برای شهروندان قائل  نیستند ویا حق شهروندی  را مقابل دین وشریعت قرار داد ه ومدعی می شوند که دین یک حقیقت  مطلق می باشد  و افراد در مقابل دین دارای حقی نیستند  زیرا این دین است که برای افراد حق ایجاد می کند  بنابراین  مطالبه  گری  درحوزه دین را نوع تقابل علیه دین قلمداد  می کنند. این تفکر نه تنها  به حقوق اجتماعی  اعتقاد  ندارد  بلکه آ ن را در تقابل با خداوند قادرمتعال می انگارد و اراده بشری را  در تقابل اراده خداوند دانسته  وبه طور کامل آن را رد می کند. مطالبه گری یک حقی است که خداوند متعال آن را بشر  ارزانی داشته است. ادعونی استجب لکم  خداوند باری تعالی از بندگانش می خواهد تا از او بخواهند تا او آنها را اجابت کند   . خداوند متعال  حق بندگانش را به رسمیت  شناخته وبه آنها  امر می کند که تا از او مطالبه  کنند. حس مطالبه  گری به  وجود آورنده روحیه امیدواری   ومسؤلیت  پذیری می شود انسان مطالبه گر امیدوار است که به خواسته هایش پاسخ داده خواهد شد.  این روحیه سبب ایجاد نشاط اجتمایی  می شوذ  اما وقتی خود محوریها این حس خوشایند را در جامعه  مسلخ قتلگاه ببردو اراده اجتماعی را  سلاخی کند جامعه  رابه موجودی بی اراده تبدیل می کند که مرده متحرک است  بن مایه حس مطالبه  گری آزادی اندیشه است. تا آزادی اندیشه در جامعه به رسمیت شناخته نشود  نمی توان  انتظار مطالبه گری  داشت. وقتی حس مطالبه گری   در جامعه  مرد به دنبال آن جامعه هم خواهد مرد از ااین رواست کهواپسگرایان که نه اعتقاد به جامعه دارندونه به آزادیها احترام می گذارند حس مطالبه گری  را تقابل با شریعت قلمداد می کنند از دیدگاه آنها سرنوشت مختوم برای انسان ها از قبل نوشته شده و انسان ها هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارند. این طرز تفکر نه به آرا و اندیشه  های انسانی ارزشی قایل  است نه کرامت انسانی را محترم می شمرد.  انسان تا حس مطالبه گری  نداشته باشد نمی تواند به درستی حتی خداوند بندگی کند و فرد مفیدی برای اجتماع  باشد

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.